بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...
درباره من
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را
چه خوتهد کرد با ما عشق؟؟؟
پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را...
(برای ارسال نطر لطفا گزینه open in new tab را کلیک کنید)
ادامه...
بیخودی پرسه زدیم،صبحمان شب بشود بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم، و قسم ها خوردیم، ما به هم بد کردیم ما به هم بد گفتیم،ما حقیقتها را،زیر پا له کردیم و چقدر حظ بردیم،که زرنگی کردیم، روی هر حادثه ای ،حرفی از عشق زدیم، از شما میپرسم،ما که را گول زدیم؟؟
مهربانی تا کی؟؟ بگذار سخت باشم و سرد! باران که بارید ...چتر بگیرم و چکمه! خورشید که تابید...پنجره ببندم و تاریک! اشک که آمد...دستمالی بردارم و خشک! و نیشخندی بزنم و سوت...
اعتراف من...!!!
اعتراف می کنم به خیانت...
در نبودت با..
خیالت بودم...
بیخودی پرسه زدیم،صبحمان شب بشود
بیخودی حرص زدیم،سهممان کم نشود
ما خدا را با خود، سر دعوا بردیم،
و قسم ها خوردیم، ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم،ما حقیقتها را،زیر پا له کردیم
و چقدر حظ بردیم،که زرنگی کردیم،
روی هر حادثه ای ،حرفی از عشق زدیم،
از شما میپرسم،ما که را گول زدیم؟؟
مهربانی تا کی؟؟
بگذار سخت باشم و سرد!
باران که بارید ...چتر بگیرم و چکمه!
خورشید که تابید...پنجره ببندم و تاریک!
اشک که آمد...دستمالی بردارم و خشک!
و نیشخندی بزنم و سوت...
دلم یک آلزایمر خفیف می خواهد ...!
چوپانی رو پرسیدند روزگارت چگونه است ؟
گفت : گوسفندانم را که پشم چینی کردم بیشترشان گرگ بودند