آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

قول...

قول بده که خواهی آمد

اما هرگز نیا!

اگر بیایی

همه چیز خراب میشود

دیگر نمیتوانم

اینگونه با اشتیاق

به دریا و جاده خیره شوم

من خو کرده ام

به این انتظار

به این پرسه زدن ها

در اسکله و ایستگاه

اگر بیایی

من چشم به راه چه کسی بمانم؟ 

رســــــــــول یونان

یادم...

من اما از تو ممنونم
همین که هستی
و گاهی مرا به گریه می اندازی
همین که هستی
و گاهی به یادم می آوری
چقدر تنهایم

راضیه بهرامی

باور نمیکنم...

نیامدنش را باور نمی‌کنم  

غیر ممکن است او نیامده باشد 

 

حتماً، حالا 

زیر باران مانده است  

و ناامید و خسته  

در خیابان‌ها قدم می‌زند  

من به باز بودنِ درها مشکوکم


رسول یونان


طب...

طب سوزنی عجیبی ست
مرور خاطراتت
تمام سوزن ها یک جا
در قلب آدم فرو می رود !


هوشنگ بهداروند

یاده او ...

 تصور میکردم دیگر به او فکر نمیکنم اما کافی بود لحظه ای  

در محلی اندکی آرام، تنها شوم،  

تا دوباره یاد او به سراغم بیاید!


آنا گاوالدا