بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...
درباره من
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را
چه خوتهد کرد با ما عشق؟؟؟
پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را...
(برای ارسال نطر لطفا گزینه open in new tab را کلیک کنید)
ادامه...
شعر قشنگی بود.
شاعر از نگاهی لبریز از جنون ، نیاز و غم حرف میزد که برای اینکه در محبوب خودش دلهره ایجاد نکنه ، تظاهر به سادگی می کرد.
دیدگاه جالبی بود. ممنونم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
شعر قشنگی بود.
شاعر از نگاهی لبریز از جنون ، نیاز و غم حرف میزد که برای اینکه در محبوب خودش دلهره ایجاد نکنه ، تظاهر به سادگی می کرد.
دیدگاه جالبی بود. ممنونم.