بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...
درباره من
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را
چه خوتهد کرد با ما عشق؟؟؟
پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را...
(برای ارسال نطر لطفا گزینه open in new tab را کلیک کنید)
ادامه...
سلام.
شعر زیبایی بود.
فکر می کنم شاعرش محمود ثنایی مقلب به شهر آشوب باشه.