آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

نشدم...

عاشقت نشدم،
که صبح‌ها
در خواب ساکتِ خانه‌ای
بی‌پنجره، بی‌در / مانده باشی
و تلفن
صدایم را پشت گوش انداخته‌باشد

عاشقت نشدم،
که عصرها
دست خودت را بگیری و ببری پارک
انقراضِ نسلت را روی تاب‌های خالی تکان بدهی
و فراموش کرده‌باشی
چقدر می‌توانستم مادرِ بچه‌های تو باشم

عاشقت نشدم،
که دلتنگی شب‌هایم
تنها گوشی همراهت را بی‌خواب کند
درست در لحظه‌ای که خواب سنگینت
باید کمر تخت را شکسته باشد

عاشقت نشدم،
عاشقت نشدم که دوستت دارم‌هایم را
در شعری پنهان کنم،
که باید از صافی هزار گلویِ گرفته رد شود،
و بعد
تصور کنم آن را
دیگری برای تو می‌خواند.

نظرات 1 + ارسال نظر
بهنام 1392/07/12 ساعت 03:07 ب.ظ

عاشقت نشدم که دوستت دارم‌هایم را
در شعری پنهان کنم،
که باید از صافی هزار گلویِ گرفته رد شود،
و بعد
تصور کنم آن را
دیگری برای تو می‌خواند.

شعر زیبایی بود.
چندین بار برای خودم خوندمش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد