آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...
بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...
بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...درباره من
کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را
چه خوتهد کرد با ما عشق؟؟؟
پرسیدیم و خندیدی
فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را...
(برای ارسال نطر لطفا گزینه open in new tab را کلیک کنید)
ادامه...
روزانهها
همهابر برجسب
لحظه های من حسین پناهی علیرضا آذر دیالوگ های ماندگار عباس معروفی سید علی صالحی ایلهان برک رسول یونان نمیدونم جمله کوتاه رضا کاظمی مهدیه لطیفی متن زیبا شعر زیبا شعرکوتاهبرگهها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- بهمن 1395 1
- اسفند 1394 1
- آذر 1393 4
- آبان 1393 4
- مهر 1393 6
- شهریور 1393 6
- مرداد 1393 7
- تیر 1393 2
- خرداد 1393 4
- اردیبهشت 1393 8
- فروردین 1393 8
- اسفند 1392 6
- بهمن 1392 20
- دی 1392 12
- آذر 1392 6
- آبان 1392 14
- مهر 1392 30
- شهریور 1392 38
- مرداد 1392 27
- تیر 1392 19
- اردیبهشت 1392 3
- فروردین 1392 3
- اسفند 1391 10
- بهمن 1391 15
- دی 1391 12
- آذر 1391 9
- آبان 1391 23
- مهر 1391 13
آمار : 59023 بازدید
Powered by Blogsky
سلام.
بیشتر از ده بار خوندمش و روی تک تک واژه هاش اندیشه کردم تا بتونم متوجه منظور شاعر بشم.
نمیدونم تا چه اندازه درست فهمیدم؟ اما احساس می کنم ؛ شاعر از درد ساده دل کندن آدما حرف می زد که سخت غمگینش کرده بود.
و با استفاده از واژه هایی مثل واگنی متروک از شدت بی مهری آدما میگفت.
پست تامل برانگیزی بود. متشکرم.
سلام
به نظرم شاعر دل خودشو باخته به یه نفر، به سادگیه تشبیهش توی شعر!!!