آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

سه روز...

ای کاش عشق را زبان سخن بود،   

جیرجیرک به خرس گفت عاشقت شدم.  

خرس پهلویش را خاراند و پاسخ داد از خواب که بیدار شدم درباره اش حرف می زنیم . 

خرس به خواب زمستانی رفت  

و ندانست که عمر جیرجیرک  

فقط سه روز است...

و بعد...

پست ترین آدمها آنهایی هستند ؛ 


که آنقدر میمانند تا عاشقشان شوی 


و بعد می روند ...
 

 


سلام...

هر آشنایی تازه اندوهی تازه است ... 


مگذارید که نام شما را بدانند  

 و به نام بخوانندتان   


هر سلام،   

سرآغاز دردناک یک خداحافظی‌ست.... 

 

 


سقوط...

دو نفر اگر کنار هم باشند و رنج هایشان را با هم تقسیم کنند، 

 بار آنها بسیار سبک خواهد شد، 

 اما در تنهایی،  

آدم خودش تجزیه و تحلیل می کند، 

 دنیایی خاص خود میسازد، 

 دنیایی منحصر به فرد... 

دور آن را دیواری میکشد، 

 دیواری از تنهایی و انزوا... 

کم کم یک پرده سکوت روی دیوار و سپس روی خود آدم را می پوشاند، 

 خودت میشوی مشاور روانی خودت.
قدم بعدی سقوط در دنیای افسردگی است. 

 منطق تنهایی یعنی منطق فردی،  

بدون انعطاف...

 

 

تمام میشود...

رابطه‌ انسانی عمر مفیدی دارد. متاسفانه داستان‌های عاشقانه با ریاکاری و احساسات‌ گرایی چنین باوری ایجاد کرده‌اند که عشق هرگز نمی‌میرد ...
نه دوست من ، عشق هم می‌ میرد
یک باره احساس می‌کنی دلت تنگ نمی‌شود. همیشه هم اسمش هرزگی نیست. گاهی اوقات واقعا همه چیز تمام می‌شود.
جوری تمام می‌شود که انگار هرگز نبوده است ...

نمیشه...

وقتی کسی هنوز تو ذهنت تموم نشده به زور نمی شه تمومش کرد...



آنقدر...

آنقدر دوستش دارم


که جنگ، کشتن را


آ‌نقدر دوستش دارم


که زخم، خوردن را


آ‌نقدر دوستش دارم


که درد، مردن را


و آ‌نقدر دوستش دارم


که احساس می‌کند


دوستش ندارم!