-
بت...
1391/11/30 11:08
خدایا... آیا قلب من بت بود!!! که او را برای شکستنش فرستادی؟؟
-
جفت...
1391/11/30 10:53
کفش هایم که جفت میشوند دلم هوای رفتن میکند! من کودکانه بیقرار دیدنت میشوم بی آنکه فکر کنم چه کسی دلتنگ من خواهد شد...
-
بی جسارت...
1391/11/28 20:23
میخواهم راحت باشم… بی جسارت و بی خجالت... در جواب چه خبرها؟ چشمانم را ببندم و بگویم... ناخوشی...
-
نکند...
1391/11/28 20:20
خواب هایم بوی تن تو را می دهد نکند… آن دورتر ها… نیمه شب… در آغوشم میگیری…!
-
ابو عطا...
1391/11/27 14:46
آب پایین می آید و غورباقه هنوز ابو عطا... میخواند!!!
-
بکارتم...
1391/11/24 12:17
فاحشه ای بکارت افکارم را از بین برده... فاحشه ای که هنوز بوی افکارم را میدهد... هر کجا بویم را شنیدی... بکارتم را از او طلب کن... . . .
-
معلول...
1391/11/21 14:27
افکارمان را کورتاژ کردند! اما... جنینی معلول روی دستشان ماند...!
-
ک و د ک ی ...
1391/11/18 15:27
خدا را شکر! که کودکیام تو نداشت تا بتوان گاهی پناه برد به خاطرات کودکی از دست تو! [بهمنـ عطائیـ]
-
عقب...
1391/11/18 15:13
وقتـــــی به عقب بر میگردی ؛ متوجه میشی که جــــــای بعضیا ، الان که تو زندگیت خالــــــی نیست هیـــــچ … اون موقعشم زیـــــــــــادی بوده … !!!
-
جنگ...
1391/11/16 10:29
چیز بدی نیست جنگ شکست میخورم اشغالم میکنی شمس لنگرودی
-
عجایب دنیا...
1391/11/13 18:59
بی شک آغوش تو از عجایب دنیاست واردش که می شوم زمان بی معنا می شود هیچ بعدی ندارد بی آنکه نفس بکشم ،روحم تازه می شود …
-
ردپا...
1391/11/10 19:50
هر گاه رد پای کسی که آرامشم را گرفته بود دنبال کردم به خودم رسیدم....! ( آندره ژید)
-
تک تک ...
1391/11/05 21:00
از تــــو چه پنهان ، گاهی آنقدر خواستنی می شوی که شروع می کنم به شمارش تــک تــک ثانیه ها برای یک بار دیگر رسیدن ، به تـــــــــــو …
-
زندگی من ...
1391/11/02 10:56
تو هم شده ای انقلاب زندگی من…. حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده… قبل از ” تــو ” …. بعد از ” تـــو ” ….
-
خوشبختیم...
1391/10/30 17:26
یقه بالا میدهیم دستها در جیب سیگار به ته رسیده میان ِ لب به دیوار تکیه میدهیم نه که کارآگاه باشیم یا عضو مافیا نه بدبختیم علیرضا روشن انسان موجودیست که گاهی سیگار. گاهی درد میکشد انسان موجودیست که گاهی سیگار را با درد میکشد!! علیرضا روشن
-
و...
1391/10/29 18:39
و خوشبختی نقاشی باران خورده ای است که رنگهای محوی از آن مانده... مهرناز حسن آبادی
-
ب ر ف ...
1391/10/28 13:53
-
حجم...
1391/10/28 11:39
آدم خوب قصه های من!! دلتنگت شده ام، حجمش را میخواهی؟؟؟ خدا را تصور کن…
-
یکم ...
1391/10/23 17:54
شاید... شاید اینکه من تورو نبخشم روت بی تاثیر باشه یا شاید باعث خندت!! اما یکم منو آروم میکنه...
-
غ یا ق ...
1391/10/22 16:03
جـــــدا که شدیم… هر دو به یک احســـاس رسیدیم تو به “فراغـــــــــــت” من به “فراقــــــــــــت” یک حرف که مهم نیست….
-
مرگ...
1391/10/20 12:12
متاسفانه آنقدر با تو خاطره نساختم تا بعد از رفتنت زورشان به کشتن من برسد آنقدر خاطره ساختهام با تو که تا همیشه زندگیام درد کند! مثل بیماری که از درد خسته شده در آرزوی مرگ است! [بهمنـ عطائیـ]
-
میشه...
1391/10/14 20:14
نبودنت هستیمو نابود میکرد ولی حالا بودنت . . . میشه نباشی ؟ ؟ ؟!!
-
زلزله...
1391/10/14 20:12
دیـــروز ، همیـــن حوالـــی زلـــزله ای آمــد... حـالا همـه حـالـمــ را می پـرسند !!! بـی خـبـر از اینـ ـکـه " مــن" بـه ایـن لـرزیـدنـهـا سالهـاسـتــ کـه عـادتـــ کـرده امـــ... بـه لـرزشـهای شـدید شـانه هایـمــــ و تـرکــــهای عمــیــق قــلــبــمـــ... امـّـا هنـوز " خـــوبــم !!! "
-
یک امشب...
1391/10/11 12:13
هنوز هم ، حوالی خواب های شبانه ام پرسه میزنی لعنتی !! دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……
-
فقط...
1391/10/06 12:25
بی حس شده ام از درد ! از بغــض ! فقط گاهـی خـط ِ اشکی …میسـوزانـد صـورتـم را...
-
شلاق...
1391/10/02 17:11
شب ها خوابم نمی برد… از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــم بی انصاف… محکم زدی ، جایش مانده است…
-
رنگین گمان...
1391/09/26 12:00
یکرنگ که باشی، زود چشمشان را میزنی، خسته میشوند از رنگ تکراریت، این روزها دوره ی رنگین کمان هاست…
-
زیر دوش...
1391/09/20 12:21
شـبــهـــا زیــــر دوش آب ســــــــرد رهــــا میکـــنـم بـغـــــض زخـــمـهــایــم را در حالی که هــــمــــه میگویند : خــوش به حـــالــَــش … چه زود فــــــرامــــــوش کـــرد
-
مرد...
1391/09/18 19:34
ﺗﻦ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩ ﯾﮑﯿﺴﺖ . . . . . ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﺮﺩ ﮐﯿﺴﺖ
-
بغض...
1391/09/15 12:54
خندیدن؛ خوب است، قهقهه؛ عالی است !!! گریه آدم را آرام می کند… اما …… لعنتـــــــــــ به بغـــــــــــــــض … !!! پ.ن:آدم های دلتنگ... وقتی خیلی حالشون خوبه وخیلی میخندن... یهو سرشونو برمیگردونن وبه یه نقطه خیره میشن و بعد چشماشون پربارون میشه...