آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

آنسوی هرچه حرف و حدیث امروز است...

بگذار عشــــــــق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با دیگری...

باور...

همــانند ســـربازی که تازه از جنــگ بازگشته 

محتـــاج نوازش دست هایت هستــم !

بـــاور کن که دلتنگی ...

دلتنگــی ...

دلتنگـــــــی ، مـــــــرگ تدریجی ست !!!

نکن...


اصلا بیا تمام غصه هایت را
از چشم من ببینیم

بیا تمام کاسه ها را
بر سر من بشکنیم


تو ؛ تو فقط گریه نکن ...

می‌دانی ؟
اشک که می‌ریزی ؛
چشمان ماهت که سرخ می‌شوند ،

انگار در دلگیر ترین غروب جمعه
نشسته ای و
غمگین ترین لحظات را تجربه می‌کنی

انگار ‌، که تو وقت سربازی ات باشد و او
وقت ازدواجش

انگار که تمام دنیا مال ِ تو باشد و
بزرگترین حسرتت
یک عکس دو نفره ...

می‌بینی ؟
بیا تمام غصه ها را از چشم من ببینیم
اما تو ‌،
تو ‌، هیچوقت گریه نکن !‌
.
 

  

پ.ن: کامنت زیرش: دقیقا میدونم چه حسیه :(

نجیب...

راه می روم ...راه می روم

این کوچه ...آن خیابان


نه به زمین نگاه می کنم و نه به جاذبه های شهری


چشمهایم خسته از این جاذبه ها


به دنبال تصویریست دل پسند


تصویری از جنس تو


به دنبال صدایی آشنا


از جنس تو


که بگویی سلام و جان بگیرم


آه که از این زندگی هیچ کاری ساخته نیست


چقدر برایش سخت است که تو را پیش چشمهای بی تاب من بیاورد


انگار با چشم باز نمی شود تو را دید


جایی آرام می نشینم و چشمهایم را می بندم


می بینی ؟ خیالت بیشتر از تو دوستم دارد


ساده می آید و می ایستد و نگاهم می کند و لبخند می زند . . .


خوب بلد است چطور بی قرارترم کند !


مثل خودت نجیب است نه در آغوشم می کشد و نه . . .


خیالت خوب است اما کافی نیست


چشمهایم را باز می کنم و فریاد می زنم

 

آه . . . کجایی ای تصویر دلخواه من ؟؟؟

آیینه...

تو از کی عاشقی؟ 

این پرسش آیینه بود از من  

خودش از گریه ام فهمید  

مدتهاست 

مدتهاست... 

 

لولا...

همیشه منتظرت هستم 

خیال میکنم پشت در ایستاده ای و در میزنی... 

اینقدر این در کهنه را باز و بسته کرده ام که لولایش شکسته است 

لولای شکسته در را عوض میکنم 

انگار کسی در میزند 

در را باز میکنم و در خیالم تو را میبینم  

که پشت در ایستاده ایمیگویم: 

"بانو خوش آمدی" 

ولی تو نیستی 

پشت در تنهاییست 

در را میبندم و باز دوباره باز میکنم 

ولی هنوز هم نیستی  

اینقدر باز میکنم و میبندم  

که لولای در دوباره مشکند 

کاش می آمدی  

میدانم چشم خسته ام بسته خواهد شد 

قلبه خسته ام خواهد ایستاد 

ولی تو نخواهی آمد 

بانو 

بانو 

بانو جان 

تا آخر عمر فقط همین خواهد بود 

منو 

در و  

لولای شکسته 

و حسرت دیدار تو 

فقط همین...

 

 

+ دانلود دکلمه شعر با صدای شاعر

درگیر...

در این روز هایی که امپراطوری دلتنگی  

سخت درگیر کشور گشاییست  

 و سرباز های امید انگیزه ای برای مقاومت ندارند...  

کاش...